مرحله دوم بحث:

مکث جنب در همه مساجد، حرام است، ولی مرور در غیر مسجدین، مانعی ندارد.اما حرمت مکث: متسالم علیه است، قدیما وحدیثا حرمت مفتی به علما بوده است.

مطلب اول : ما نسب الی سلار، که ظاهر کلام سلار کراهت مکث است، عنوان کره استخدام کرده است، وکره در اصطلاح علما مکروه است.

جواب: ممکن است که مراد سلار از کره حرمت باشد، زیرا کره  لغتا در حرمت هم استعمال شده است. مراد به قرینه ادله حرمت کراهت به معنی الحرمه است

وسائل الشیعة ؛ ج‏2 ؛ ص206

1937- 7-مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع فِی وَصِیَّةِ النَّبِیِّ ص لِعَلِیٍّ ع‏ إِنَّ اللَّهَ کَرِهَ لِأُمَّتِیَ الْعَبَثَ فِی الصَّلَاةِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ إِتْیَانَ‏ الْمَسَاجِدِ جُنُباً.

وسائل الشیعة ؛ ج‏2 ؛ ص207

1939- 9-قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِنَّ اللَّهَ کَرِهَ لِی سِتَّ خِصَالٍ وَ کَرِهَهُنَّ لِلْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِی وَ أَتْبَاعِهِمْ مِنْ بَعْدِی وَ عَدَّ مِنْهَا إِتْیَانَ الْمَسَاجِدِ جُنُباً.

در این روایت شاهد دارد که کراهت اصطلاحی نیست، رفث فی الصیام است که این از محرمات مسلم است.

مطلب دوم: ما نسب الی صدوق، بعضی توهم کرده اند که صدوق مخالف در مساله است. ینام فی المسجد ویمر فیه، مستند صدوق می تواند صحیحه ابن القاسم باشد،

وسائل الشیعة ؛ ج‏2 ؛ ص210

1948- 18- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْجُنُبِ یَنَامُ فِی الْمَسْجِدِ فَقَالَ یَتَوَضَّأُ وَ لَا بَأْسَ أَنْ یَنَامَ فِی الْمَسْجِدِ وَ یَمُرَّ فِیهِ.

سند این روایت:  محمد بن قاسم چند نفرند که بعضی ثقه اند در ذهن ما این است که این محمد بن قاسم بن الفضیل است به قرینه راوی.. که روایات عدیده ای حسین بن سعید از ابن الفضیل دارد.

مرحوم آقای خویی:

این روایت معرض عنه عند الکل است، چون در روایت اول یتوضأ، دارد ولی در بیان صدوق، یتوضا نیست، این عقیده ابن حنبل است که می گوید که وضوء بگیرد ودر مسجد بخوابد.

استاد: در ذهن ماست که من القریب جدا که مستند صدوق همین روایت باشد، زیرا یمُرُّ هم دارد، اما اینکه یتوضأ را نیاورده، چون دیده که در نوم در مسجد دخیل نیست، مال رفع کراهت نوم جنب است.

حل این روایت: چه مستند صدوق باشد چه نباشد

1-بیان مرحوم فیض: به قرینه آیات قرآن(حتی تغتسلوا)یتوضأ را حمل بر یغسل می کنیم، مراد شستشو است.

استاد: کما قال التنقیح، خیلی بعید است که مراد غسل باشد، زیرا موردی هم نداریم که غسل باشد، اگر مراد غسل بود، ادامه نمی خواهد، این جواب بعید است.

2-بیان محقق همدانی: این روایات خلاف قرآن است لذا حجیت ندارد، قرآن: ولاجنبا حتی تغتسل-تا غسل نکند وارد نشود- این روایت: وارد بشود حتی تتوضأ-تا وضو نگیرد وارد نشود- این دو کلام عند العرف تناقض دارد. لذا خلاف قرآن است.

استاد: درذهن ما این است که تنافی ندارد، دو غایتند، شبیه اذا تعدد الشرط واتحد الجزاست، یک مولی: تا وقتی بیدار است اینجا باش، دو: اینجا باش تا وقتی که نرفته است. لذا عرف بین اینها تنافی نمی بیند. اینجا احدی الغایتین کفایت می کند.

تنقح: نسبت آیه با این روایت، عام وخاص مطلق است، آیه «حتی تغتسلوا» تا وقتی که جنابت است، وارد مسجد نشود، حتی تغتسل قید زائد نیست، که با آن تنافی داشته باشد. صحیحه می گوید که اگرجنب  وضوء گرفت، عیبی ندارد. یجوز تخصیص القرآن بخبر واحد.

استاد: اینها دقتهای عقلی، غیر عرفی است، اگر تنافی عرفی که مرحوم همدانی ادعی کرد، تمام باشد، این جواب همدانی نیست.

استاد: راه حل این روایت

حلش این است که بگوییم این روایت معرض عنه اصحاب است، واینکه یک نفر فتوی بدهد-صدوق- روایت را از معرض عنه بودن خارج نمی کند. وما اعراض را موهن می دانیم.

اگر گفتیم که اعراض موهن نیست«خویی» حلش، حمل روایت بر تقیه است، ولو بدون معارض باشد. زیرا گاهی بدون معارض هم حمل بر تقیه اشکالی ندارد البته در جایی که شواهدی هست که می تواند آن را حمل کرد همین که در روایت توضا آمده است حنابله این کار را می کرده اند.

اشکال: این روایت از امام هفتم است و حنبل در زمان بعد آمده است، جواب: اصل نظر بوده است ولی بعدها حنبل آن را گرفته است و فتوی داده است.

همانطور که این روایت خلاف آیه نیست خلاف سنت قطعیه هم نیست.

وسائل الشیعة ؛ ج‏2 ؛ ص207

1940- 10- وَ فِی الْعِلَلِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالا قُلْنَا لَهُ الْحَائِضُ وَ الْجُنُبُ یَدْخُلَانِ الْمَسْجِدَ أَمْ لَا قَالَ الْحَائِضُ وَ الْجُنُبُ لَا یَدْخُلَانِ‏ الْمَسْجِدَ إِلَّا مُجْتَازَیْنِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ‏ وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِی سَبِیلٍ حَتَّى‏ تَغْتَسِلُوا . الْحَدِیثَ.

انما البحث در استثنا است .. الا بنحو مرور اینکه فی الجمله در غیر مسجدین استثنائی داریم جای بحث نیست

اولا آیه شیرفه که الا عابری سیبل ..

روایات بعضی مشی دارد بعضی مرور دارد وبعضی اجتیاز دارد ..

بحث در این است که مستثنی چیست؟ عبور کردن است ویا مقابل جلوس ومکث است، همین که راه برود. که مشی باشد. ثمره دارد جنب است ویا حائض است در حال مشی راه برود و.. تلیبیه بگوید، عبور است به معنی دخول من باب وخروج از باب دیگر که این معنی است که ضیق است شامل نمی شود مثل مسجد شجره را که دو در کنار هم دارد از در برود واز در دیگر خارج شود.  چون مسجد را معبر وممر قرار ندهد .. از دری برود طی مسافت کند.

اما روایات باب که تواتر اجمالی دارد ویقین داریم به صدور بعضی.

وسائل الشیعة ؛ ج‏2 ؛ ص205

1932- 2-وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْجُنُبِ یَجْلِسُ فِی الْمَسَاجِدِ قَالَ لَا وَ لَکِنْ یَمُرُّ فِیهَا کُلِّهَا إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَ مَسْجِدَ الرَّسُولِ صلی الله علیه وآله.