آیا منشأ قولین صحت نماز امام است، واقعا ویا صحت ظاهریه واعتقادیه است، ویا همین که علم به فساد نماز امام نداشته باشد، کافی است(صاحب جواهر) عمده دلیل قائلین به صحت ظاهریه، روایات است-خلف الیهودی، خلف کسی که قصد نماز ندارد، خلف فاسق، خلف کسی که قبله ندارد و..-در ذهن عرفی ما همان است که صاحب جواهر فرموده است. عمده جواب مخالفین هم این است که ادله جماعت اطلاق ندارد، مثل آقای خویی وآقای حکیم: قدر متیقن نمازی است که صحت واقعیه داشته باشد.

واگر صحت واقعیه نداشت، شک داریم که این اقتدا صحیح بوده است ویا نه؟ وطریقی هم برای احراز صحت نداریم (اگر طریقی بود فرقی بین واقعی ها وظاهریها نبود) سید الحکیم: باید حکم به فساد نماز کنیم، زیرا اصل در باب جماعت بطلان است. چون ادله اولیه« لاصلاه الا بفاتحه الاکتاب» یعنی باید فاتحه بخواند، هر جا شک داری که این فاتحه الکتاب را که ترک کردی، مجزی است یا نه؟گویند،  مجزی نیست، مگر دلیل اقامه شود.

سید: سه فرع در این مسالة

سه فرع در این مساله: 1-یکی از این دو نفر جنب، امام شود ودیگری ماموم، اینجا نمازش باطل است که بر مبنای خودش درست است که شرط صحت اقتدا این است که نماز امام صحیح باشد واقعا ولو به توسط اصل واماره.. واینجا اماره و اصلی نداریم. ماموم هم نمی تواند استصحاب عدم جنابت کند، زیرا اذن در مخالفت عملیه است.

2-جنابت دائر مدارد بین سه نفر است، واجدون المنی فی الثوب المشترک، یکی می تواند امام باشد، چون وقتی که یکی به دیگری اقتدا می کند علم ندارد که یا خودش جنب است ویا امام، شک دارد امام جنب است؟ استصحاب عدم جنابت، ایضا شک دارد که خودش جنب است.

صاحب تنقیح می گوید: عجب است از سید که اینجا فرموده اقتدای یکی از اینها به دیگری جائز است، با اینکه در فرض سوم می فرماید: شخص ثالث که طرف تردید نیست، نمی تواند به یکی از اینها اقتدا کند!؟

3- ثالث می تواند به یکی از این واجدی المنی اقتدا کند، واجدی المنی دو تایند ویان شخص ثالث است،

تفصیل سید در واجدی المنی

اگر ثالثی بخواهد به یکی از این واجدی المنی­ها اقتدا کند، تاره آن دیگری محل ابتلایش هست، وتاره نیست، اگر محل ابتلاش نیست از این باب که فاسق است-که نمی شود به او اقتدا کنیم- وکسی هم نیست که به امر او باشد، این نماز ثالث صحیح است، چون ثالث اینجا علم اجمالی ندارد. آنی که داخل محل ابتلاست خودش وامام است، وبین اینها هم علم اجمالی نیست.

اگر دیگری محل ابتلا باشد، در اینجا ماموم علم اجمالی موثر پیدا می کند که یا این جنب است، ویا آن جنب است، تعارض ، وتساقط. پس احراز نکردیم طهارت امام را، پس نمی توانیم اقتدا کنیم. البته رجاءا می شود اقتدا کرد ولی نمی شود به این نماز اجتزاء کرد.

استاد: خوب بود سید این تفصیل را در سه واجد المنی-جایی که سه نفرند در ثوب مشترک- هم می فرمود، تفصیل می داد که اگر سومی از محل ابتلاء خارج است، اقتدای یکی از سه تا به دیگری جائز است، و اگر سومی داخل در محل ابتلاست، اقتدا جائزنیست. اگر صحت واقعیه ای شدیم در این سه فرض محرز صحت نماز امام واقعا نیستیم.

دفع اشکال

بعضی گفته اند: در فرض اول علم تفصیلی داریم که نماز باطل است، چون یا امام جنب است از باب اینکه حمد وسوره را ترک کرده، ویا خودش که با طهارت نیست، لذا علم تفصیلی به بطلان داریم.

 گفتیم که علم تفصیلی به بطلان این نماز نداریم، چون شاید فی علم الله این نماز صحیح باشد، چون گفتیم ادله صحت واقعیه قاصر بود، شاید صحت ظاهریه موضوع باشد.

غایت الامر این است که برای ما حجت تمام است که این نماز باطل است، یابطلان را  از «لاتعاد..» استفاده می کنیم، ویا از «لا صلاه الا بطهور..» ولی به هر حال علم تفصیلی به بطلان نداریم.

والمعیار علم المقتدی لا علم الامام..، اینکه گفتیم علم اجمالی پیدا کند که یا خودش جنب است و.. مناط علم ماموم است امام اگر علم اجمالی دارد که یا خودش جنب است ویا ماموم، وماموم علم ندارد،

وجهش روشن است، چون وجه بطلان این بود که مقتدی نمی توانست احراز طهارت کند، وقتی که علم اجمالی داشته باشد، ...نمی تواند استصحاب عدم جنابت جاری کند، امام علمش اثری ندارد برای استصحاب ماموم.. وجه بطلان عدم احراز ماموم بود طهارت را.