سید در واجدی المنی در ثوب ویا تشک و.. مشترک فرموده است که بر هیچ کدام غسل واجب نیست الا اینکه محل ابتلای یکی باشد، به نحوی که گفتیم.

لافرق بین الظن والشک

ظن هم پیدا کند بازهم کفایت نمی کند، شیخ انصاری و.. آخوند در باب استصحاب فرموده انداینکه میگوییم موضوع استصحاب یقین است وشک مرادمان از شک غیر یقین است، این شخص شک دارد جنب شده است یا نه یقین دارد نشده بود الان ظن دارد استصحاب می کند عدمه را .. لذا فرقی بین ظن وشک نیست، چون بیقین آخر دارد، لکن سید فرموده اگر ظن داشت احوط«استحبابی-چون مسبوق به فتواست-» این است که غسل کند.

اشکال به سید

در احتیاط مستحب فرقی بین ظن وشک نیست، شک هم داشته باشد، احتیاط مستحب غسل است، کما اینکه فرقی بین شک وظن در جریان استصحاب عدم جنابت نیست. و لکن در ظن احوطش اکیدتر است، شاید هم در ذهن سید همین بود است، کلا ظن در موضوعات جای احتیاط دارد، چون در غالب موضوعات علم ممکن نیست ظن کفایت می کند.

قال السید(ج 1 ص 282)

4 مسألة إذا دارت الجنابة بین شخصین لا یجوز لأحدهما الاقتداء بالآخر للعلم الإجمالی بجنابته أو جنابة إمامه و لو دارت بین ثلاثة- یجوز لواحد أوالاثنین منهم الاقتداء بالثالث لعدم العلم حینئذ و لا یجوز لثالث علم إجمالا بجنابة أحد الاثنین أو أحد الثلاثة الاقتداء بواحد منهما أو منهم إذا کانا أو کانوا محل الابتلاء له و کانوا عدولا عنده و إلا فلا مانع و المناط علم المقتدی بجنابة أحدهما لا علمهما فلو اعتقد کل منهما عدم جنابته و کون الجنب هو الآخر أو لا جنابة لواحد منهما و کان المقتدی عالما کفى فی عدم الجواز کما أنه لو لم یعلم المقتدی إجمالا بجنابة أحدهما و کانا عالمین بذلک لا یضر باقتدائه.

فرع یکم: این دو تا که یکی جنب هستند نمی تواند یکی به دیگری اقتدا کند، حتی اگر یکی هم غسل کند، بله اگر هر دو غسل کنند می شود.این همان بحثی است که در اصول در بحث علم اجمالی محل خلاف بین الفقهاست.

جماعتی از فقها در این مساله فرموده اند که اقتدا عیبی ندارد، جماعتی هم از جمله سید فرموده اند اشکال دارد، مبنای این دو قول چیست؟

مبنای این دو قول در بحث صلاه الجماعه مطرح شده است، وآن اینکه..

1-آیا شرط جواز الاقتداء وصحت الاقتداء این است که شما صحت نماز امام را واقعا احراز کنید!؟ مثلا امام ایستاده جلو پشت سرش نگاه می کنیم که عبایش نجاست دارد، چون او نمی داند نماز این امام در حق خودش صحیح است واقعا چون طهارت خبثیه شرط ذکری است، واین واجد شرط است واقعا نمازش صحیح است، ویا فکر می کند که قبله به این طرف است، وما هم راست روبه قبله نماز می خوانیم چون قبله شرط ذکری است نمازش صحیح است واقعا. لزومی ندارد که به امام بگویید شما صاف بایست..اقتدائت صحیح است.

بله در قرائت یک استثناء است امام  درست قرائت را بلد نیست، غلط می خواند خودش معذور است صحیح است در حق خودش ولی ما نمی توانیم اینجا اقتدا کنیم. چون قرائت در نماز جماعت قضیه ایکال است بر شما قرائت واجب است، چون نمی توانی او را بجای خود قرار دهید، ولی اگر شما هم مثل او عاجزی اشکالی ندارد. ولی در لباس و قبله ایکال نیست.

پس یک نظر این است که باید نماز امام در حق امام، صحیح واقعی باشد تا اقتدای به او جائز باشد«سید یزدی ومن تبعه»

2-مبنای دیگر اینکه شرط صحت جماعت این است که نماز صحیح باشد ولو ظاهرا، به شرط اینکه شما علم به خلافش نداشته باشید، امام با استصحاب نماز می خواند این نماز صحیح است ظاهرا.. ویک وقت ماموم یقین دارد که وضویش باطل است اینجا نمی تواند اقتدا کند، ولو نماز امام صحیح است.

صاحب جواهر بلکه ممکن است بگوییم که اگر علم هم داشته باشد می شو اقتدا کند مهم این است که پیش امام صحیح باشد.. البته این بعید است..

اما محل کلام

مساله ما که واجدی المنی است.. هل یجوز الایتمام او لایجوز..دو نظر است، که مبنای این دو نظر، همین دو مبنی است.

صاحب جواهر: یجوز الاقتداء. چون موضوع صحت قرائت صحت ظاهریه است که امام دارد، استصحاب عدم جنابت می کند، من هم که علم به خلاف ندارم شاید جنب نباشد.. لذا صحیح است.  پس این نماز که خوانده ایم نماز صحیح مع الجماعه است.

اما کسانی که می گویند لایجوز الایتمام.. موضوع صحت جماعت صحت نماز امام است واقعا ولو این صحت واقعیه را شما با اصل احراز کنید، واین را با اماراتی که شارع قرار داده می فهمیم، مثل ظاهرحال، مسلمان بودن، که با وضوء نماز می خواند، عادل بودن، این عدالت اماره است که بی وضوء نماز نمی خواند، اصاله الصحه، شک دارم که بگو صحیح است، یعنی آثار صحت واقعیه را بار کن..روی این مبنی که سید است این اقتدا جائز نیست.. علم تفصیلی دارد که باطل است. چون یا خودش جنب است این نمازش باطل است ویا او جنب است که شرط صحت هم صحت واقعیه است واین را احراز نکرده ایم.

فرق دو مبنی: در مبنای دوم اگر نماز امام واقعا باطل باشد نماز من هم باطل است، ولی در فرض اول اگر نماز امام واقعا باطل باشد نماز من باطل نیست چون صحت ظاهریه ملاک است. لذا فی علم الله بعد منکشف شد که این امام بوده است که جنب شده است، این نماز صحیح است چون خود ماموم که جنب نبوده است وامام هم که صحت ظاهریه داشته است.. بخلاف این فرض.

کدام مبنی صحیح است؟

صاحب جواهر: مبنای صحت ظاهریه صحیح است، زیرا از ادله ای که برای اقتداء آمده، بیش از صحت ظاهریه استفاده نمی شود، والشاهد بر اینکه صحت ظاهریه کفایت می کند، فتوای اصحاب است گفته اند که اگر ثالثی آمد در یک نماز به اولی و در نماز دوم به دیگری اقتدا کرد، هردو نمازش صحیح است، و این صحت نمی شود مگر اینکه شرط صحت ظاهریه باشد.

ادله: 1-مدتی پشت سر امام یهودی نماز خوانده است حضرت فرموده است که نماز شما صحیح است، 2-پشت سر امامی نماز خوانده است معلوم شده است علی خلاف جهت قبله بوده است حضرت فرموده است که نماز شما صحیح است و.. دلالت بر صحت ظاهریه است.

رد کلام صاحب جواهر

اما فتوای اصحاب معلوم نیست که اجماعی باشد که بشود به آن اعتماد که ثالثی اقتداء کند، حکیم فرموده است که معلوم نیست که اجماعی اینجا باشد اجماع هم باشد این مسائل بعید است که متخذ از امام بوده باشد اینها حدسی است. اجماع بر فرض بدونش مدرکی است.

اما وجه ثانی« سید حکیم هم تعقیب کرده»

روایات هم ربطی به ادعای صاحب جواهر ندارد، چون شاید حضرت که فرموده است شما نمی خواهد نماز را اعاده کنید، قضا لازم نیست از باب علی القاعده است از باب حدیث لا تعاد است، علی القاعده است، این شخص فکر می کرده است که درست است بعد معلوم شد که نبوده است این صحت از باب لا تعاد است.. این هم که حمد وسوره را نخوانده است از باب عجز بوده است که اشکالی ندارد.

اگر روایات می فرمود که نمازتان صحیح است جماعه واقع شده است، این معلوم می شود که شرط صحت نماز امام ظاهریه است، لذا چون با هر دو می سازد.

اشکال وجواب

ان قلت: ظاهر این روایات این است که جماعت آنها هم صحیح بوده است چون این روایت اطلاق دارد حضرت فرمود که نماز شما صحیح است ولو در آن نمازها رکوع، ویا سجده اضافه کرده باشید، از این کشف می کنیم که نماز جماعت بوده است اگر جماعت نبوده است وشرط جماعت نداشته، معنایش این است که اگر رکوع زیاد کرده باشد باید باطل باشد..پس شرط صحت جماعت ظاهریه است

قلت«کما اشار الیه الحکیم» اولا اینها اطلاق ندارد، این روایات می گوید که نمازشما صحیح است از جهت اینکه حمد وسوره را نخوانده اید امام یهودی بوده است و.. از این حیث صحیح است ولی از حیثی که رکوع اضافه کرده اید را نمی گیرد.

ثانیا افرض اطلاق دارد...