فرض سوم این بود که ناذر نذر کند غسل زیارت را به نحو منجز، نه به نحو مشروط ومعلق، سید یزدی: اگر نذر کند غسل زیارت را وقتی وفا صدق می کند که هم غسل کند وهم زیارت، اگر غسل کند بلا زیاره حنث کرده است ولو نیت زیارت هم داشته باشد، چون متعلق نذر را نیاورده است.
بقی دو مطلب:
اینکه سید فرموده است که غسل زیارت را نذر کند منجزا پس زیارت واجب است این تنافی با کلام قبلش که فرمود اگر غسل زیارت کند زیارت واجب نیست مشروط است تنافی ندارد، چون کلام دیروز علی حسب الظاهراست، نذر کردم غسل زیارت را، ظاهرش واجب مشروط است، اینکه بعضی ها تعلیقه زده اند که نذر غسل زیارت واجب منجز است، پس زیارت واجب است، نادرست است، غسل زیارت ظاهرش واجب مشروط است ..
بیان ذلک: زیارت سبب الغسل است، ظاهر اضافه مسبب به سببش این است که هر وقت که هر وقت زیارت خواست محقق شود غسل می کنم، نظیر غسل جنابت، به این معنی نیست که خودش را جنب کند، بلکه یعنی اذا جنب شد غسل کند ،این موونه اضافه ای می خواهد که غیر عرفی است، منجزا به حیث که اتصافش را هم ایجاد کنم، اینکه من اراده کنم از غسل زیارت، غسل با وصف اتصافش به زیارت هر دو را بیاورم خلاف ظاهر است.
مطلب دوم: تنقیح وبعضی تعلیقه ها یک فرض دیگری هم اضافه کرده است که یکی از فروض مساله نذر این است که نذر بکند غسل را عند اراده الزیاره، لذا همین که غسل کرد به نذرش وفا کرده است.
استاد :
وجه اینکه سید این فرض را نیاورده است، معلوم است، چون غسل به نیت زیارت مشروعیت ندارد، باید سببشان متاخرا محقق شود، غسل بدون زیارت ولو به نیت زیارت دلیل بر مشروعیت ندارد، با این نمی تواند نماز بخواند.
فرض چهارم اینکه نذر کند غسل را و زیارت را ، مثل اینکه نذر کند نماز شب بخوانم واستغفار در شب داشته باشم. اگر دو را ترک کرد دو کفاره دارد.
مراد سید از اینکه فرموده نذر کند غسل را وزیارت را، چیست؟ مراد غسل مطلق است ویا غسلی است که متعقب به زیارت است، غسل الزیاره.
مقسم غسل الزیاره است که اگر مطلق الغسل باشد .با مقسم سازگاری ندارد، و مطلق الغسل را هم گفتیم که مشروعیت ندارد، لذا باید مرادش غسل الزیاره باشد.
اگر مراد غسل الزیارة باشد با ادامه مساله سازگاری ندارد، که سید فرمود اگر هر کدام از اینها را ترک کرد همان کفاره دارد، که اگر هر دو را ترک کرد دو کفاره دارد، لذا نمی توانیم این فرض چهارم را درست کنیم.
فرض پنجم این است که هردو مقیدند، نذر می کند غسل متعقب به زیارت را وزیارت مع الغسل را، بخلاف چهارمی که فوقش یکی مقید بود ویکی مطلق، در این فرض فرموده است که هر دو را بیاورد وفای به نذر کرده است، اما اگر یکی را ترک کند باید دو کفاره بدهد، غسل را ترک کرد باید دو کفاره بدهد چون ترک کرده است غسل متعقب به زیارت را وهم ترک کرده است زیارت با غسل را .. که دو کفاره دارد.
اللغسل الجنابة
غسل الجنابه به دو سبب واجب می شود، الامر الاول الانزال.. خروج المنی. ان کنتم جنبا .. اذا خرج المنی منکم که موید هم دارد که حضرت فرموده است که ...
این به ذهن می زند که ان خرج المنی.. لامستم النساء است که خصوص دوم است.
از امام علی علیه السلام: إِنَّمَا الْغُسْلُ مِنَ الْمَاءِ الْأَکْبَرِ
فرقی نمی کند که در خواب باشد ویا مضطر باشد، روایات احتلام هم که در خصوص نوم است، ولو به مقدار سر سوزنی هم باشد، برای این سر سوزن توهم معارضه شده که این روایت زیر است.
1909- 2- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ احْتَلَمَ فَلَمَّا انْتَبَهَ وَجَدَ بَلَلًا قَلِیلًا قَالَ لَیْسَ بِشَیْءٍ إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَرِیضاً فَإِنَّهُ یَضْعُفُ فَعَلَیْهِ الْغُسْلُ.
این روایت به ظاهرش معرض عنه اصحاب است، اگر کسی اعراض اصحاب را موهن بداند، مثل آقای حکیم، راحت است، ولی اگر مثل آقای خویی بفرماید که اعرض موهن نیست، می گوییم که مورد این روایت خروج منی نیست احتلم یعنی در خواب دید که محتلم شده است، بعد که بیدار شد شک کرد که منی است یا نه امام فرموده است که فلیس بشئ.
باب 1917- 2- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَخِیهِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَرَى فِی ثَوْبِهِ الْمَنِیَّ بَعْدَ مَا یُصْبِحُ وَ لَمْ یَکُنْ رَأَى فِی مَنَامِهِ أَنَّهُ قَدِ احْتَلَمَ قَالَ فَلْیَغْتَسِلْ وَ لْیَغْسِلْ ثَوْبَهُ وَ یُعِیدُ صَلَاتَهُ.
لااقل این است که این روایت ظهور ندارد در اینکه محتلم شده است چون چون بعد ما یصبح دارد.
بالوطی او بغیره
که اطلاقات دارد، می گوید که فرقی نمی کند که وطی باشد ویا نباشد، علاوه بر اطلاقات، روایات خاصه هم داریم که صحیحه عبیدالله حلبی..
1884- 1- مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُفَخِّذِ عَلَیْهِ غُسْلٌ قَالَ نَعَمْ إِذَا أَنْزَلَ.
درمورد دوم وطی او بدونها که تعارض ندارد
قید مع الشهوة اوبدونها، در بدون شهوه روایت معارض داریم که
1885- 2-[1] وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنِ الرَّجُلِ یَلْمِسُ فَرْجَ جَارِیَتِهِ حَتَّى تُنْزِلَ الْمَاءَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُبَاشِرَ یَعْبَثُ بِهَا بِیَدِهِ حَتَّى تُنْزِلَ قَالَ إِذَا أَنْزَلَتْ مِنْ شَهْوَةٍ فَعَلَیْهَا الْغُسْلُ.
که اینجا قید زده است که با شهوت باشد غسل واجب است ، با آن روایات که انما الغسل من الماء الاکبر مطلق ومقید است که می شود انما الغسل من الاما الاکبر اذا خرج من الشهوه ودفع و..
جواب تنقیح: این روایت مزاحمتی با آن اطلاقات ندارد، چون اینکه در روایت آمده است که فیخرج منه المنی در نقل شیخ است، بعد خودش توجیحی کرده است وحمل کرده است روایت را در موارد شبهه. ولکن این روایت به سند صحیح از علی بن جعفر...نقل شده است فیخرج منه الشئ( نه منه المنی)بعد حضرت فرموده است که اگر علائم منی است غسل دارد. وترجیح نقل علی بن جعفر است ولااقلش این است که نسخه منی ثابت نیست، در معارض باید ظهور محرز باشد.
[1] ( 5)- الکافی 3- 47- 5، و التهذیب 1- 123- 327، و الاستبصار 1- 108- 354.